محمدرضا جعفربگلو
قایقت می شوم بادبانم باش بگذار هر چه حرف پشت سرمان می زنند مردم باد هوا باشد دورترمان کند ...
باران کـه میبـارد دلـم بـرایت تنـگ تـر می شـود
طـــوفـــانــی ام مـی کــنـی پاهایت را بگذار اینجا…
راه می افـتم بـدون ِ چـتـر...
من بـغض می کنـم، آسمـان گـریـه
به خوابم می آیی
خوابم را رنگی میکنی
ولی روزم را سیاه ...!
بـــا چـشمـهـایـی کـه
آرام تـــر از آرامـش اســت !!
.
درست روی قلبم…
ببخش مرا …
چیز دیگری نداشتم که فرش قدومت کنم …
آهسته قدم بردار اینجا…
تارو پود این فرش قرمز پر از گل احساسم است…!
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |