94 و سال هاست که دیوانه ای بی آزار هر روز عصر ، بر روی نیمکت پارکی کنارِ گل هایِ رز می نشیند و با چشمانِ خیس در انتظار صداییست تا او را به خویش بخواند ... نوشته شده در جمعه 94/6/6| ساعت 11:21 عصر| نویسندهمحمدرضا جعفربگلو| نظرات ( )
و سال هاست که دیوانه ای بی آزار هر روز عصر ، بر روی نیمکت پارکی کنارِ گل هایِ رز می نشیند و با چشمانِ خیس در انتظار صداییست تا او را به خویش بخواند ...
و سال هاست که دیوانه ای بی آزار
هر روز عصر ،
بر روی نیمکت پارکی کنارِ گل هایِ رز می نشیند و با چشمانِ خیس
در انتظار صداییست تا او را به خویش بخواند ...