محمدرضا جعفربگلو
من اینجا بس دلم تنگ است و هر سازی که میبینم بد آهنگ است بیا ره توشه برداریم قدم در راه بی برگشت بگذاریم ببینیم آسمان هر کجا آیا همین رنگ است. سرد شده ای درست مثل این چای اما نمی دانم چرا از دهان نمی افتی..! به سراغ من اگر می آیی،دگر آسوده بیا چند وقتی ست که فولاد شده چینی نازک تنهایی من.... کدامین پل در جهان شکسته است که هیچ کس به خانه ی آ ر ز و هایش نمی رسد... (شریعتی)
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |